حسد اهلکتاب (قرآن)حسد به معنای آرزو کردن زوال نعمت از کسی است که استحقاق آن را دارد. در این مبحث به حسادت اهل کتاب پرداخته میشود. فهرست مندرجات۱.۱ - حسادت به مؤمنان ۱.۱.۱ - حسودان لجوج ۱.۲ - حسادت کافران ۱.۲.۱ - کینه توزی مشرکان ۱.۳ - حسادت به مسلمانان ۱.۴ - جهل، سبب حسادت ۱.۵ - آگاه کننده مؤمنان از بخل ۱.۶ - ایمان مؤمنان ۱.۷ - جهل حسودان ۱.۷.۱ - گمراهی خویش ۱.۸ - مامور به عفو ۱.۸.۱ - عفو با وجود قدرت ۲ - پانویس ۳ - منبع ۱ - حسادت اهل کتاب۱.۱ - حسادت به مؤمنانبسیاری از اهل کتاب، درباره مؤمنان، به رغم آشکار بودن حق برای آنان، حسادت کردند. ود کثیر من اهل الکتـب لو یردونکم من بعدایمـنکم کفارا حسدا من عند انفسهم من بعد ما تبین لهم الحق فاعفوا واصفحوا حتی یاتی الله بامره ان الله علی کل شیء قدیر. «بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد- که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو می کردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند با اینکه حق برای آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد خداوند بر هر چیزی تواناست.» ۱.۱.۱ - حسودان لجوجبسیاری از اهل کتاب مخصوصا یهود بودند که تنها به این قناعت نمیکردند که خود آئین اسلام را نپذیرند بلکه اصرار داشتند که مؤمنان نیز از ایمانشان باز گردند، و انگیزه آنان در این امر چیزی جز حسد نبود. قرآن در آیات فوق به این امر اشاره کرده می گوید: بسیاری از اهل کتاب به خاطر حسد دوست داشتند شما را بعد از اسلام و ایمان به کفر باز گردانند با اینکه حق برای آنها کاملا آشکار شده است. ۱.۲ - حسادت کافرانکافران اهل کتاب، نسبت به مؤمنان حسادت و بدخواهی میکردند. ما یود الذین کفروا من اهل الکتـب ولاالمشرکین ان ینزل علیکم من خیر من ربکم والله یختص برحمته من یشاء والله ذو الفضل العظیم. «کافران اهل کتاب، و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوی خداوند، خیر و برکتی بر شما نازل گردد در حالی که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد، اختصاص می دهد و خداوند، صاحب فضل بزرگ است.» ۱.۲.۱ - کینه توزی مشرکانآیه پرده از روی کینه توزی و عداوت گروه مشرکان و گروه اهل کتاب نسبت به مؤمنان برداشته می گوید: کافران اهل کتاب و همچنین مشرکان دوست ندارند خیر و برکتی از سوی خدا بر شما نازل گردد. ولی این تنها آرزویی بیش نیست زیرا خداوند رحمت و خیر و برکت خویش را به هر کس بخواهد اختصاص می دهد. و خداوند داری بخشش و فضل عظیم است. آری دشمنان از شدت کینه توزی و حسادت حاضر نبودند این افتخار و موهبت را بر مسلمانان ببینند که پیامبری بزرگ، صاحب یک کتاب آسمانی با عظمت از سوی خداوند بر آنها مبعوث گردد، ولی مگر می توان جلو فضل و رحمت خدا را گرفت؟! ۱.۳ - حسادت به مسلمانانحسادت اهل کتاب به مسلمانان، نشات گرفته از اعماق جان آنان بود. ود کثیر من اهل الکتـب لو یردونکم من بعدایمـنکم کفارا حسدا من عند انفسهم... «بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد- که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو می کردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند با اینکه حق برای آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد خداوند بر هر چیزی تواناست.» ۱.۴ - جهل، سبب حسادتجهل کفار اهل کتاب به نقش مشیت خدا، در بهره مندی مؤمنان از رحمت الهی، سبب حسادت آنان بود. ما یود الذین کفروا من اهل الکتـب ولاالمشرکین ان ینزل علیکم من خیر من ربکم والله یختص برحمته من یشاء والله ذو الفضل العظیم. «کافران اهل کتاب، و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوی خداوند، خیر و برکتی بر شما نازل گردد در حالی که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد، اختصاص می دهد و خداوند، صاحب فضل بزرگ است.» وقالت طـائفة من اهل الکتـب ءامنوا بالذی انزل علی الذین ءامنوا وجه النهار واکفروا ءاخره لعلهم یرجعون• ولا تؤمنوا الا لمن تبع دینکم قل ان الهدی هدی الله ان یؤتی احد مثل ما اوتیتم او یحاجوکم عند ربکم قل ان الفضل بید الله یؤتیه من یشاء والله وسع علیم• یختص برحمته من یشاء والله ذو الفضل العظیم. «و جمعی از اهل کتاب (از یهود) گفتند: « (بروید در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان روز، کافر شوید (و باز گردید)! شاید آنها (از آیین خود) بازگردند! (زیرا شما را، اهل کتاب و آگاه از بشارات آسمانی پیشین می دانند و این توطئه کافی است که آنها را متزلزل سازد). • و جز به کسی که از آیین شما پیروی می کند، (واقعا) ایمان نیاورید!» بگو: «هدایت، هدایت الهی است! (و این توطئه شما، در برابر آن بی اثر است)»! (سپس اضافه کردند: «تصور نکنید) به کسی همانند شما (کتاب آسمانی) داده می شود، یا اینکه می توانند در پیشگاه پروردگارتان، با شما بحث و گفتگو کنند، (بلکه نبوت و منطق، هر دو نزد شماست!)» بگو: «فضل (و موهبت نبوت و عقل و منطق، در انحصار کسی نیست بلکه) به دست خداست و به هر کس بخواهد (و شایسته بداند،) می دهد و خداوند، واسع (دارای مواهب گسترده) و آگاه (از موارد شایسته آن) است. • هر کس را بخواهد، ویژه رحمت خود می کند و خداوند، دارای مواهب عظیم است.» ۱.۵ - آگاه کننده مؤمنان از بخلخداوند، آگاه کننده مؤمنان، از بخل و حسد اهل کتاب، درباره آنان بود. ما یود الذین کفروا من اهل الکتـب ولاالمشرکین ان ینزل علیکم من خیر من ربکم والله یختص برحمته من یشاء والله ذو الفضل العظیم. «کافران اهل کتاب، و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوی خداوند، خیر و برکتی بر شما نازل گردد در حالی که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد، اختصاص می دهد و خداوند، صاحب فضل بزرگ است.» ود کثیر من اهل الکتـب لو یردونکم من بعدایمـنکم کفارا حسدا من عند انفسهم من بعد ما تبین لهم الحق... «بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد- که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو می کردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند با اینکه حق برای آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد خداوند بر هر چیزی تواناست.» وقالت طـائفة من اهل الکتـب ءامنوا بالذی انزل علی الذین ءامنوا وجه النهار واکفروا ءاخره لعلهم یرجعون• ولا تؤمنوا الا لمن تبع دینکم قل ان الهدی هدی الله ان یؤتی احد مثل ما اوتیتم او یحاجوکم عند ربکم قل ان الفضل بید الله یؤتیه من یشاء والله وسع علیم. «و جمعی از اهل کتاب (از یهود) گفتند: «(بروید در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان روز، کافر شوید (و باز گردید)! شاید آنها (از آیین خود) بازگردند! (زیرا شما را، اهل کتاب و آگاه از بشارات آسمانی پیشین می دانند و این توطئه کافی است که آنها را متزلزل سازد). • و جز به کسی که از آیین شما پیروی می کند، (واقعا) ایمان نیاورید!» بگو: «هدایت، هدایت الهی است! (و این توطئه شما، در برابر آن بی اثر است)»! (سپس اضافه کردند: «تصور نکنید) به کسی همانند شما (کتاب آسمانی) داده می شود، یا اینکه می توانند در پیشگاه پروردگارتان، با شما بحث و گفتگو کنند، (بلکه نبوت و منطق، هر دو نزد شماست!)» بگو: «فضل (و موهبت نبوت و عقل و منطق، در انحصار کسی نیست بلکه) به دست خداست و به هر کس بخواهد (و شایسته بداند،) می دهد و خداوند، واسع (دارای مواهب گسترده) و آگاه (از موارد شایسته آن) است.» ۱.۶ - ایمان مؤمنانعقیده و ایمان مؤمنان، مورد حسدورزی اهل کتاب بود. ود کثیر من اهل الکتـب لو یردونکم من بعدایمـنکم کفارا حسدا من عند انفسهم... «بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد- که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو می کردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند با اینکه حق برای آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد خداوند بر هر چیزی تواناست.» وقالت طـائفة من اهل الکتـب ءامنوا بالذی انزل علی الذین ءامنوا وجه النهار واکفروا ءاخره لعلهم یرجعون• ولا تؤمنوا الا لمن تبع دینکم قل ان الهدی هدی الله ان یؤتی احد مثل ما اوتیتم او یحاجوکم عند ربکم قل ان الفضل بید الله یؤتیه من یشاء والله وسع علیم. «و جمعی از اهل کتاب (از یهود) گفتند: «(بروید در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان روز، کافر شوید (و باز گردید)! شاید آنها (از آیین خود) بازگردند! (زیرا شما را، اهل کتاب و آگاه از بشارات آسمانی پیشین می دانند و این توطئه کافی است که آنها را متزلزل سازد). • و جز به کسی که از آیین شما پیروی می کند، (واقعا) ایمان نیاورید! » بگو: «هدایت، هدایت الهی است! (و این توطئه شما، در برابر آن بی اثر است)»! (سپس اضافه کردند: «تصور نکنید) به کسی همانند شما (کتاب آسمانی) داده می شود، یا اینکه می توانند در پیشگاه پروردگارتان، با شما بحث و گفتگو کنند، (بلکه نبوت و منطق، هر دو نزد شماست!)» بگو: «فضل (و موهبت نبوت و عقل و منطق، در انحصار کسی نیست بلکه) به دست خداست و به هر کس بخواهد (و شایسته بداند،) می دهد و خداوند، واسع (دارای مواهب گسترده) و آگاه (از موارد شایسته آن) است.» ۱.۷ - جهل حسودانحسودان اهل کتاب، به بازگشت عواقب حسادت آنان نسبت به مؤمنان، به خودشان جهل داشتند. ودت طـائفة من اهل الکتـب لویضلونکم وما یضلون الا انفسهم وما یشعرون. «جمعی از اهل کتاب (از یهود)، دوست داشتند (و آرزو می کردند) شما را گمراه کنند (اما آنها باید بدانند که نمی توانند شما را گمراه سازند،) آنها گمراه نمی کنند مگر خودشان را، و نمی فهمند!» ۱.۷.۱ - گمراهی خویشاینکه فرمود: " اهل کتاب جز خود را گمراه نمی کنند"، علتش این است که اولین و ابتدایی ترین فضائل انسانی میل به حق و پیروی از آن است، پس اینکه اهل کتاب دوست دارند مردم را از حق به سوی باطل منصرف و متمایل سازند، این محبت و علاقمندیشان به این کار خود از احوال درونی و از رذائل نفسانی ایشان است (و چه رذیله ای پست) و گناهی از گناهان و ستمی از ستمهای نفس است، ستمی بدون حق و معلوم است که هر عمل و عقیده که خالی از حق باشد، محض ضلالت است، پس علاقمندیشان به اضلال مؤمنینی که بر صراط حقند عینا ضلالت خودشان است، ضلالتی که خودشان به آن توجه ندارند. این از نظر انحراف باطنی و همچنین از نظر عمل، اگر فرضا بتوانند در دل شخصی از مؤمنین القای شبهات نموده، گمراهش کنند، در حقیقت اول خود را گمراه کرده اند، برای اینکه انسان هیچ عمل خیر و شری را انجام نمی دهد مگر به نفع و ضرر خودش. ۱.۸ - مامور به عفومؤمنان، مامور به عفو و گذشت از حسودان اهل کتاب، تا رسیدن فرمان خدا بودند. ود کثیر من اهل الکتـب لو یردونکم من بعدایمـنکم کفارا حسدا من عند انفسهم من بعد ما تبین لهم الحق فاعفوا واصفحوا حتی یاتی الله بامره... «بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد- که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو می کردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند با اینکه حق برای آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد خداوند بر هر چیزی تواناست.» ۱.۸.۱ - عفو با وجود قدرتفاعفوا و اصفحوا... - پس عفو کنید و بگذرید از ایشان. و برخی گفته اند: منظور این است: رها کنید ایشان را زیرا که آنها از دائره قدرت خدا بیرون نیستند و او را عاجز نتواند کرد. و علت اینکه مؤمنین مامور بعفو و گذشت شدند با اینکه آنها مقهور و مغلوب بودند این بود که گروه زیادی از آنها در عشیره و قبیله خویش عزیز و محترم بودند و میتوانستند از کفار انتقام بگیرند از این رو خداوند آنان را مامور گذشت و عفو کرد و اگر چه قدرت داشتند. ۲ - پانویس۳ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۰، ص۵۵۸، برگرفته از مقاله «حسد اهل کتاب». |